فكر ميكردم مردم و اطرافيانم را شناخته ام

اما سخت در اشتباه بودم .

از آن سر خيابان تا آن سر خيابان مردم و اعتقاداتشان با هم فرق دارد

يك سو پسرك ابرو برداشته لاك ناخن و ساپورت مي فروشد

فقط صد قدم آن طرف تر بساط تسبيح و مهر و سجاده بر پاست

وضو گرفتن براي ورود به حرم واجب است اما دختران و زنان با ناخن هاي رنگارنگ وارد ميشوند

بلد نيستند چادر سر كنند آن وقت حاجت مي طلبند

نميدانم

بايد به آن نيمچه اعتقاد ها در قلبشان ايمان آورد يا به لاك ها و آرايش صورتشان

نميدانم كدام را بايد باور كرد

گريه هاي بلند زن براي بر اورده شدن نيازهايش

يا دعا خواندن هاي آرام يك آدمي كه اصلا مفاتيح دست گرفتن به قيافه اش نميخورد

بحث اين است

ظاهر چه كسي را بپذيريم؟

{-28-}
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/03/09 - 12:12